مبارز

امام خمینی(ره):ما می گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم.

نگاهی کوتاه بر مذاکرات


مسئله ی مذاکره و رابطه با آمریکا،امروز یکی از داغ ترین مباحث خبری و نقل محافل مردم گشته است.هرکس در این روزها به نوعی کارشناس مسائل بین الملل گشته و از دید خودش گریزی تحلیلی به این امر میزند.ما هم بنا بر احتیاط گفتیم تحلیلی هرچند کوتاه بر این مسئله زده باشیم تا از غافله عقب نمانیم.

همانطور که در مطلب قبل اشاره شد،هر پدیده ی انسانی دارای ابعاد گوناگون و متفاوتیست که از هر منظر به آن بنگریم و تحلیل کنیم نتیجه ای متفاوت بدست میدهد.آنچه که مسلم است ما باید این واقعه را تا حد امکان در دستگاه فکری ولی فقیه قرار دهیم و بسنجیم و از این منظر به دیدگاهی صحیح تر و قابل اعتمادتر برسیم.

بر این اساس و با توجه به اطلاعات محدود بنده،نفس مذاکره امری مباح است که به عنوان یک ابزار دیپلماسی میتوان از آن در جهت پیشبرد اهداف،بهره برد.اما در چه شرایطی و با کدام کشور؟این سوالی بسیار تعیین کننده برای بجا یا نابجا بودن مذاکره است.که تا حدود بسیاری برای ما روشن است.چراکه هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که با دشمن در شرایط ضعف مذاکره کند.لکن قصد بر پرداختن به این شرایط مذاکره نیست.

آنچه که مسلم است،در زمان کنونی باب مذاکرات باز شده و ارتباطاتی در این راستا هم برقرار گردیده است.فلذا میخواهیم به بررسی این عمل بپردازیم.با توجه به مقدماتی که ذکر گردید،باید گفت که این حادثه بطورکل یکسری پیامدهای مثبت و منفی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی دارد.اگر بتوان فرض را براین گذارد که این امکان وجود دارد که نقاط مثبت بر نقاط منفی غلبه یابد،باید گفت که مذاکرات یک حرکت دیپلماتیک مثبت بوده است.

اما در یک نگاه کلی آنچه به عنوان پیامد منفی میتوان در نظر گرفت از این قرار است: آمریکا به عنوان شاخص ترین دشمن ما و داعیه دار سلطه ی بر جهان،در وضعیت سختی هم در بعد داخلی و هم در ابعاد بین المللی و بخصوص منطقه خاورمیانه به سر میبرد.و همچون مرده ای در حال احتضار است که تنها یک عامل میتواند موجب بازگشت آن به حیات گردد،وآن ایران و مذاکره ی با این کشور است.هرچند که این مذاکره صرفا برای مذاکره باشد!چرا که از این فرصت میتواند حداکثر استفاده را ببرد و این آمدن به پای میز مذاکره را اثر تحریم ها بداند،واینگونه وانمود کند که ایران دربرابر این فشارها تسلیم گردیده است.همین مسئله برای آمریکا و اوباما کافیست تا قدرت نفوذ خود را در منطقه احیا کند.والبته این یک هزینه ی سنگین بر ما خواهد بود.چرا که سبب ناامیدی بسیاری از ملت های مظلوم منطقه که به جمهوری اسلامی  ایران به چشم نماد مقاومت مینگریسته اند،میشود.

اما آنچه را که میتوان به عنوان پیامد مثبت در نظر گرفت این است که مذاکرات حداقل توقعات مارا برآورده کند.قطعا رفع کامل تحریم ها یا سبک تر شدن آن تا حدی که مشکل چندانی را برای ما ایجاد نکند یکی از اهداف تیم مذاکره کننده است.شاید بتوان اینطور برداشت کرد که جناب آقای روحانی راه تحقق حماسه ی اقتصادی را این میدانند.یعنی برداشتن تحریم ها و بهبود وضع معیشتی مردم.در این صورت با دیدی خوشبینانه میتوان مذاکرات را در وضع برد-برد ارزیابی کرد.و آن را یک حرکت رو به جلو دید.چراکه مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) یکی از عناصر فصلی تقویت ساخت درونی قدرت را مسئله ی اقتصاد دانسته اند.اما این پیامد را هم در شرایطی میتوان مثبت دید که از ما چهره ای مغلوب باقی نگذارد.یعنی بر سر هیچ یک از اصولمان مذاکره نکنیم.و هیچ یک از آرمان هایمان را به بهای بهبود شاریط اقتصادی نفروشیم.که البته چنین امری بنا بر ارزیابی عقلانی بعید به نظر میرسد.

نکته دوم در این زمینه این است که این مذاکرات به نوعی اتمام حجت ما باشد با آمریکا و حامیانش.وما این پیام را برای مردم جهان بتوانیم ارسال کنیم که ما اهل صلح بوده ایم و هستیم.اما آنکه جهانی خالی از امنیت و آرامش میخواهد آمریکاست.و هیچ چیز را بر خلاف منافع خویش بر نمیتابد.این مسئله هم با توجه به قدرت رسانه ای غرب و سانسور شدید خبری علیه ایران بعید به نظر میرسد.

با توجه به مطالبی که گفته شد،باید گفت که آقای روحانی وارد بازی شده اند که نتیجه اش معلوم است.وایشان این را باید بدانند که اگر حداقل توقعات ما در این مذاکرات برآورده نشود،آنچنان هزینه ی سنگینی بر کشور و نظام واردکرده اند که تا سالیان سال قابل جبران نخواهد بود.چراکه در زمان اوج قدرت ما و اوج ضعف دشمن،فرصت را به آنها دادند و  آنها را از سراشیبی سقوطشان به مرحله احیاء بازگرداندند.

 

 

۰۴ آبان ۹۲ ، ۰۱:۳۹ ۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
heydar zolfaghary

ضربه ی یازدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

شاید با گذشت 4 ماه از پدیده ی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم،بازگشت به آن و تحلیل این واقعه حماسی کمی دیر بنماید.اما همه به خوبی میدانیم که هرچقدر از یک واقعه سیاسی-اجتماعی و بطور کلی هر آنچه که در بطن یک جامعه روی میدهد و از نقاط عطف آن جامعه است بگذرد و از آن دورتر شویم زوایای بیشتری از آن برما آشکار میگردد.وبا دیدی بازتر و آزاد تر از بند هیجانات آن مسئله،که مانع از تحلیل منطقی  آن میشود قابل بررسی خواهد بود.

انتخابات و بطور کلی پدیده های انسانی بدلیل انسانی بودن همواره مسئله ای چند بعدی هستند و دارای پیچیدگی های خاص خود میباشند.این وقایع از دیدگاه و منظرگاه های متفاوت قابل بررسی هستند و با توجه به اینکه از چه دیدی مورد بررسی قرار میگیرند تحلیلی متفاوت بدست میدهند.

در این مطلب سعی من برآن است که آثار و پیامدهای نفس این پدیده و مشارکت 71 درصدی در آن را مورد بازبینی و تحلیل قرار دهم.
 

اهمیت انتخابات یازدهم و ضرورت ایجاد یک حماسه 

بر همه ما روشن است که انتخابات گذشته تجربه اول ما در استفاده از ابزارهای مردمسالارانه نبوده و قطعا آخرین آن هم نیست.بارها این امر در کشور ما اجرا شده و هربار تایید و تاکید مجدد بر تئوری مردم سالاری دینی،هم از جانب نظام مقدس جمهوری اسلامی و هم از جانب مردم  مسلمانمان بوده است.

اما در هر دوره غرب و نظام سلطه به سردمداری آمریکا،این مسئله را که در واقع زیرسوال برنده ی مردم سالاری سکولار و شکننده ی بت دموکراسی غربی است را مورد تشکیک  قرارداده اند و باطل و غیر قابل قبول دانسته اند.آنها حتی به گفتن این معانی هم بسنده نکرده و همواره با سناریو سازی و خرج هزینه های کلان سعی در سرد کردن تنور مشارکت در انتخاباتها را داشته اند.تا ازاین رهگذر بتوانند ادعای باطل بودن این آزمون بزرگ مردمسالاری دینی را اثبات کنند.و همواره به لطف و عنایت الهی و هشیاری مردم با بصیرت ایران اسلامی و به برکت وجود نائب برحق حضرت ولی عصر(عج)،امام خامنه ای (حفظه الله)،در اکثرمکاری های خودناکام مانده اند.

هر انتخابات بی شک ضربه ایست بر پیکره ی نظام سلطه که امروز بیش از هرزمان دیگری لرزان و ناتوان است،و پایانی بر یک توطئه.وبه فرموده ی رهبری معظم تزریق خون تازه در رگهای نظام وانقلاب.در هر دوره با توجه به شرایط زمانی متغیرهایی وجود داشت که مسئله ی انتخابات را به عنوان نقطه ای تعیین کننده برای آینده انقلاب تبدیل میکرد.اما آنچه که انتخابات یازدهم را از موارد گذشته تمیز میداد چه بود؟شاید مسائل زیادی به ذهن متبادر گردد،لکن عواملی که از اهمیت بیشتری برخوردار میباشند را میتوان قرار گرفتن این دوره از انتخابات درزمان بیداری اسلامی و پیچ تاریخی،و اولین انتخابات بعد از فتنه ی 88 ،که ضربه سنگینی بر اعتبار نظام بود،دانست.(که به ترتیب یکی متغیر خارجی و دیگری متغیر داخلی است.)

 

بیداری اسلامی و انتخابات

بیداری اسلامی قطعا مبحث تازه ای در عالم امروز نیست و این مسئله ریشه در تاریخ دارد.از بعد رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) که جریان حکومت اسلامی از مسیر اصلی اش منحرف شد با هجوم مردم به در خانه ی امیرالمونین علی (ع) برای بازگرداندن جریان اسلامی به مسیر اصلی اش،حتی مسئله ی صلح امام حسن،و بخصوص قیام امام حسین(ع)که نقطه ی اوج این مسئله در صدر اسلام است،گرفته تا نهضت های بیداری در دوران معاصر  را میتوان ریشه های این مسئله دانست.اما تمام این نهضت ها یا سرکوب شده یا اگر هم امکان سرکوب آن وجود نداشته پس ازپیروزی،دچار تحریف گردیده است.

انقلاب اسلامی ایران که با پرچمداری امام راحل(ره) به پیروزی رسید،نشات گرفته از این تاریخ عظیم و پر فراز و نشیب بود.شاید بتوان گفت امام(ه) تنها کسی بود که باعبرت قرار دادن شکست های نهضت های گذشته و استفاده ی درست از موارد موفقیت توانستند،یک الگوی  موفق انقلاب  مبتنی براسلام ،و بعد از آن تشکیل حکومت و نظام اسلامی را ارائه دهند.بی شک انقلاب و نظام اسلامی ایران که سه دهه از عمر آن گذشته وتوانسته بوددر این مدت در مقابل توطئه های دشمنان پیروزمندانه بیرون بیاید،وحتی با این همه دشمنی و مانع تراشی به حرکت رو به جلوی خود ادمه دهد،و به عنوان یک قدرت منطقه ای شناخته شود،برای ملت های مسلمان منطقه که در یوغ استبداد و استثمار غرب و آمریکا ذلیلانه گرفتار شده بودند،به عنوان یک الگو غیر قابل انکار بود.از همین رو نقش و تاثیر جمهوری اسلامی،در انقلاب ها و نهضت های منطقه روشن و واضح است.

در  چنین زمانی که چشم تمام ملت های مسلمان به ایران اسلامی دوخته شده بود،طبیعی مینماید،نظام سلطه که پایه های قدرت خود را در منطقه لرزان میبیند برای احیاء مجدد خود و جلوگیری از روند بیداری اسلامی،تمام هم و غم خودرا بر شکست خورده جلوه نمودن الگوی مردم سالاری دینی ایران بگذارد.از این رو باید انتخابات که فرازی مهم در این زمینه است را نشانه میرفت.در همین راستا هم،یک سال قبل از انتخابات اقدام به اجرای سناریویی کردند که به طور کلی دو بعد داشت.یکی ایجاد و افزایش موج تبلیغاتی و رسانه ای،و القا ناسالم بودن یا آزاد نبودن انتخابات،دوم افزایش تحریم ها و ایجاد نابسامانی اقتصادی،تا از این رهگذر نارضایتی ای ایجاد کنند که منجربه شورش های اجتماعی گردد. در اینجا بازهم چشمان تیزبین رهبرعظیم الشان انقلاب امام خامنه ای(حفظه الله) بود که از همان ابتدا با رصد عمیق و دقیق پی به اهداف شوم دشمن بردند و با تذکرهای بجا به بعضی از سران نظام در داخل که از روی غفلت و یا آگاهی سعی در همراهی با دشمنان را داشتند،وبا تبیین سناریوی دشمن برای مردم و مسئولان،مانع از به نتیجه رسیدن این سناریو شدند.

اما انفعال در برابر این تهاجم اقتصادی و رسانه ای دشمن خود به نوعی آسیب زا بود و باعث به عقب رانده شدن نظام اسلامی،که اصل قدرتش متکی به مردم است میشد.در این زمینه باز هم امام خامنه ای(حفظه الله) بهترین راه حل را پیش روی گذاشتند.وآن زمینه سازی برای  یک انتخابات با حضور حداکثری بود.در اینجا بود که ایشان با فراست تمام سال 92 را سال حماسه سیاسی و حماسه ی اقتصادی نامگذاری کردند،ونماد حماسه سیاسی را حضور پرشور در انتخابات دانستند،واز طرفی دیگر برای خنثی سازی توطئه دشمن و تقویت ساخت درونی نظام ،بر حماسه اقتصادی تاکید کردند.(در واقع ایشان رمز پیروزی در انتخابات پیش رو را هم برای احزاب بیان کردند.سیاست و اقتصاد.ولی غفلت اصولگرایان از این امر موجب شکست در این حماسه شد.
 

سایه سنگین فتنه 88 برکشور،ولزوم پایان به آن

یکی از تلخ ترین وقایع تاریخ نظام اسلامی ایران،فتنه ی سال 88بود.این مسئله نه تنها قدرت ملی ایجاد شده به واسطه ی حضور 40 میلیونی را از بین برد،بلکه آسیب ها و هزینه های سنگینی رابه کشور وارد کرد که حتی در سالهای جاری هم کشور از آن متاثر است.علاوه بر این نا امیدی دشمن را به امیدواری تبدیل کرد و سبب پیشروی آنان شد.

بررسی پیامد های تلخ و وسیع این ماجرا،وقتی دیگر میطلبد.اما یکی از پیامدهای ناگوار آن شکستن تابوی قانون و خط قرمزهای انقلاب بود.ویکی از اصلی ترین پایه های نظری نظام،که بحث مردم سالاری دینی بود را زیر سوال برد.علاوه بر این تا حدودی موجب بدبینی و سلب اعتماد مردم شده بود. بی شک حماسه ی 9 دی اصل این غده ی سرطانی را نابود کرد.اما همچنان ریشه های این سرطان در پیکره ی جامعه و نظام وجود داشت.

در این فضا برخی از مسئولان کلان نظام هم،متاسفانه بجای همکاری برای رفع این مسئله،همواره با تکرار واژه انتخابات آزاد،به گونه ای به این مسائل دامن میزدند.

در چنین شرایطی،نوشداروی چنین بیماری ای،تنها یک حضور پرشور،همراه با شعور بود.دارویی که میتوانست تلخی آن وقایع را مرتفع کند و این جو نسبتا مایوس را بشکند،و موجب تقویت مجدد نظام گردد.حضوری که باعث پررنگ شدن دوباره قانون و خط قرمزهای نظام،در چشم کسانی میشد که با بی تقوایی آن را نادیده گرفته بودند.و هشداری باشد برای آن عده که پای خود را بسیار از گلیمشان فراتر نهاده بودند.

در همین راستا رهبر فرزانه انقلاب،در عین درخواست از همه ی مردم برای شرکت در این انتخابات،به سیاست مداران تاکید میکردند که موظف به رعایت قانون هستند.در واقع امام خامنه ای(حفظه الله) از سویی میخواستند با حضور  اکثریت مردم حماسه ای را بیافرینند که تزریق خون تازه در رگهای نظام باشد،و از سویی دیگر با تاکید بر قانون وگفتمان قانون گرایی،شان زیر سوال برده شده قوانین را بازگردانند.واین یعنی خط بطلان بر همه ی توطئه های داخلی و خارجی.که احمدلله با عنایت پروردگار به رهبر عزیز و مقتدرمان،و با بصیرت مردم به خوبی صورت گرفت.

 

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


 

 

 

۲۸ مهر ۹۲ ، ۰۰:۳۲ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
heydar zolfaghary