خبرش را همه شنیده اید.شرارتی دیگر و شهادتی دیگر.نیاز به توضیح و تفسیر نیست.نمیخواهم صدا به فریاد علیه مسئولین بلند کنم.هرچند که جای نقد بسیار است.اما باید فعلا ازاین امر گذر کرد.

فقط یک مسئله را برای برخی از دوستان دوستار دوستی با دشمن عزیزمان،آمریکا،یادآور میشوم.امروز برای همه به همان اندازه که روشنای روز امری بدیهیست،تجهیز این افراد شرور و تروریست و انداختن آن به جان ملت مظلوم ما ،توسط آمریکای جنایتکار بدیهی است. این اولین بار نیست.آخرین بار هم نخواهد بود.چگونه؟با کدام منطق؟وبا چه رویی انتظار دارید که شعار مرگ بر آمریکا از ادبیات این مردم حذف گردد؟!و با محبت تمام دست دوستی به سمت کشوری دراز کنیم که میخواهد سر به تنمان نباشد؟!دشمنی که بارها ثابت کرده که دشمنیش تنها با نظام نیست،بلکه با مردمیست که فقط میخواهند برای آرمان های خودشان باشند.

باشد!ما حرفی نداریم!فقط از شما میخواهم که بروید  چشم در چشم غرق به اشک مادران این 14 شهید مظلوم  بیاندازید،وآنگاه اگر توانستید خواسته ی خود را تکرار کنید.و یادتان باشد که باید جوابگوی خود شهدا هم باشید،اگر می توانید. ومن دیگر سخنی با شما ندارم.

بگذریم.

در رابطه با جنایت اخیر هم حرفی ندارم جز اینکه:این وقایع دیگر برایم عادیست!

آنچه که هیچ وقت برایم عادی نمیشود،دیدن مادر  شهیدیست که زیر دست هایش را گرفته اند و در پی تابوت فرزندش او را که نای حرکت ندارد میکشانند!

و صدای ناله های او که همیشه تنم را لرزانده!

و پدری که سر زانو هایش خاکیست! نمیدانم در این چند قدم چند بار به زمین خورد...؟!