انسان دائما در حال تحول و دگرگونیست،واین امر آنقدر در هرلحظه تکرار شده،که دیگر برایش محسوس نیست.

همچون بوی عطری که پس از دقایقی دیگر احساس نمیشود،چراکه همبویش شده است. یا همچون گردش کره ی زمین،که آن را هیچ وقت احساس نمیکند،مگر زمانی که خلاف جهت آن گردش کند!آنگاه چرخش پرشتاب زمین زیرپایش،که در تلاش است هر لحظه اورا به خود بکوبد را درک میکند!

هر سخن و کلامی که از این انسان دائم التحول زده میشود،اسیر همان زمانیست که آن سخن را گفته،وبا دگرگون شدنش به حالتی دیگر،آن سخن از اعتبار ساقط میشود!

مانند همین لحظه،که دست من بر کلید backspsce صفحه کلید میباشد!

پس هرسخن در هر زمانی که گفته شد فقط و فقط درهمان زمان،درآن واحد که گفته میشود قابل بازخواست است،ونه ثانیه ای بعد ازآن! اما درمقابل دو راه حل بیشتر ممکن نیست:

1.تلاش برای رسیدن و رساندن انسان به ثبات مطلق نسبی!

2.هر آنچه میخوانیم یا میشنویم را باور نکنیم!

با توجه به غیرممکن بودن راه حل اول و قابل حصول بودن راه حل دوم پس:

"بشنو اما باور مکن"